جدول جو
جدول جو

معنی غنج بالا - جستجوی لغت در جدول جو

غنج بالا
(غُ)
دهی است از دهستان ارسک بخش بشرویۀ شهرستان فردوس که در 30هزارگزی جنوب بشرویه و 4هزارگزی خاور شوسۀ عمومی بشرویه به دوهک واقع است. در دامنۀ کوه قرار دارد. گرمسیر است و سکنۀ آن 40 تن فارسی زبانند. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن پنبه، ارزن و ابریشم است. باغهایی دارد. شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سُ)
دهی است از دهستان ارسک بخش بشرویۀ شهرستان فردوس. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات، پنبه، ارزن، گاورس، میوه جات، ابریشم و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(گَ)
دهی است از دهستان مرکزی بخش خوسف شهرستان بیرجند که در 12هزارگزی جنوب خاور خوسف واقع شده است. هوای آن گرم و سکنه اش 8 تن است. آب آن از قنات تأمین می شود. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و مالداری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(حَ نَ)
ده کوچکی است از بخش ماهان شهرستان کرمان. واقعدر 42هزارگزی جنوب خاوری ماهان و 12هزارگزی از راه شوسۀ کرمان - بم. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(خَ لَ جِ)
دهی است جز دهستان سربند پایین بخش سربند شهرستان اراک. دارای 203 تن سکنه. آب آن از چشمه و قنات و محصول آنجا غلات، بنشن، پنبه و شغل اهالی زراعت، گله داری و قالیچه بافی. راه آنجا مالرو و می توان اتومبیل به آنجا برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(قِ هَِ)
دهی است از دهستان پشت بسطام بخش قلعه نو شهرستان شاهرود، سکنۀ آن 650 تن. آب آن از قنات. محصول آن غلات، بنشن، لبنیات و شغل اهالی آنجا زراعت و گله داری است. راه فرعی به شوسه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
دهی از دهستان زاوه است که در بخش حومه شهرستان تربت حیدریه واقع است و 601 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(نَ جَ)
دهی است از دهستان سملقان بخش مانۀ شهرستان بجنورد، در 30 هزارگزی جنوب غربی مانه و 2 هزارگزی شمال راه بجنورد به مراوه تپه، در جلگۀ گرمسیری واقع است و 100 تن سکنه دارد. آبش از چشمه و رودخانه و محصولش غلات و بنشن و پنبه و برنج و شغل اهالی زراعت و مالداری و قالیچه بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا